شناخت مدلهای مختلف معماری برند و انتخاب استراتژی مناسب
بازگشت به صفحه مقالات.jpg&w=3840&q=75)
معماری برند یکی از مهمترین جنبههای استراتژی برند است که به سازمانها کمک میکند تا به طور مؤثرتری با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند. این مفهوم به ساختار و روابط بین برندهای مختلف در یک سازمان اشاره دارد. معماری برند به شرکتها اجازه میدهد که تصمیم بگیرند چگونه برندها و زیرمجموعههای خود را به مخاطبان عرضه کنند و چه میزان از استقلال یا همبستگی بین آنها وجود داشته باشد. در این یادداشت به بیان اهمیت معماری برند، بررسی انواع معماری برند و مدلهای بهکارگرفتهشده توسط شرکتهای متفاوت میپردازیم. در آخر نیز به استراتژیهای مؤثر برای پیادهسازی معماری برند اشاره میکنیم.
اهمیت معماری برندوضوح و ناوبری: یک معماری برند به خوبی تعریفشده به مصرفکنندگان کمک میکند تا به راحتی محصولات و خدمات یک برند را شناسایی و درک کنند. این موضوع روابط بین محصولات مختلف را شفاف میکند و تجربهای مثبت برای مشتریان ایجاد میکند.
ایجاد هویت برند: معماری برند به تعیین هویت برند کمک میکند. برندها میتوانند با استفاده از ساختار مناسب، هویت خود را شکل دهند و برند خود را به عنوان یک مجموعهی یکپارچه معرفی کنند.
مدیریت استراتژیک: با داشتن یک معماری برند مشخص، شرکتها میتوانند تصمیمات بهتری در مورد توسعه محصولات جدید، ورود به بازارهای جدید و مدیریت زیر برندها اتخاذ کنند. این امر به شرکتها کمک میکند تا منابع خود را به نحو مؤثرتری تخصیص دهند.
توسعه وفاداری به برند: زمانی که مصرفکنندگان میتوانند به راحتی برند را درک کنند و به آن اعتماد کنند، احتمال وفاداری آنها به برند افزایش مییابد. معماری مناسب برند میتواند حس تعلق و ارتباط عمیقتری را در مشتریان ایجاد کند.

۱- خانهی برند شده (Branded House)
از آنجا که تمام فعالیتها و محصولات تحت یک نام واحد انجام میشود، سرمایهگذاری در بازاریابی و تبلیغات کارآمدتر است، زیرا به جای تبلیغ چند برند، همه منابع به تقویت برند اصلی اختصاص مییابد. این مدل برای شرکتهایی که میخواهند پیام و ارزشهای یکپارچهای ارائه دهند، بسیار مناسب است.
همچنین هیوندای یک مثال بارز از معماری برند یکپارچه است. تمام محصولات آن، از خودروها (مانند هیوندای سانتافه و هیوندای توسان) تا بخشهای دیگر مانند ساختوساز و کشتیسازی، تحت نام و هویت برند «هیوندای» فعالیت میکنند. نام و لوگوی هیوندای هویت اصلی تمامی زیرمجموعهها را تعریف میکند و باعث تقویت تصویر کلی برند میشود. سامسونگ نیز یک برند یکپارچه است. از محصولات الکترونیکی مصرفی (مانند گوشیهای سامسونگ گلکسی)، لوازم خانگی، تا کسبوکارهای صنعتی مانند نیمهرساناها، همه تحت نام «سامسونگ» ارائه میشوند. این مدل، قدرت برند سامسونگ را در ذهن مشتریان تقویت میکند و یک هویت یکپارچه و قابل اعتماد ایجاد مینماید.

در این مدل، برند اصلی و برند فرعی در کنار هم حضور دارند. برند فرعی هویتی مستقل دارد، اما از اعتبار، ارزش و هویت برند اصلی بهرهبرداری میکند. این مدل معمولاً برای گسترش دامنه فعالیتها و ایجاد تمایز در محصولات استفاده میشود. به عنوان مثال، FedEx از این نوع معماری استفاده میکند. تمامی سرویسهای این شرکت مانندFedEx Express، FedEx Ground و FedEx Freight تحت نام FedEx فعالیت میکنند. هر یک از این سرویسها با تغییرات جزئی در رنگ و لوگو متمایز میشوند، اما همچنان از نام مشترک برند اصلی بهره میبرند.
برند آمازون هم از مدل Sub-Brand برای مدیریت بخشهای مختلف کسبوکار خود استفاده میکند. این برند مادر، زیرمجموعههایی دارد که هرکدام با تمرکز بر خدمات خاص و هویتی متمایز فعالیت میکنند، اما همچنان به قدرت و اعتبار برند اصلی آمازون متصل هستند. مانند Amazon Prime (خدمات اشتراکی برای ارسال سریع، دسترسی به محتوای ویدئویی و موسیقی) ، Amazon Web Services (AWS) (ارائهدهنده خدمات ابری برای شرکتها و استارتاپها) ، Amazon Fresh (خدمات تحویل مواد غذایی تازه) ، Amazon Alexa (پلتفرم هوش مصنوعی و دستیار صوتی) که هر کدام از آنها با هویت مستقل، نیازهای بازار هدف را برآورده میکند و در عین حال از زیرساخت و برند قدرتمند آمازون بهره میبرد. این مدل باعث میشود آمازون در صنایع مختلف جایگاه برجستهای داشته باشد.




.webp&w=3840&q=75)
تحقیق و تحلیل بازار: پیش از تعریف معماری برند، مهم است که تحقیقات دقیقی درباره مخاطبان هدف، رقبا و روندهای بازار انجام شود. این دادهها میتوانند به شناسایی نیازها و انتظارات مشتریان کمک کنند.
تعریف واضح ارزشها و پیام برند: باید ارزشها، ماموریت و پیام برند به وضوح تعریف شود. این ارزشها باید در تمام بخشهای برند منعکس شوند تا به ایجاد یک هویت قوی کمک کنند.
توسعه تجربه مشتری یکپارچه: تمام نقاط تماس مشتری با برند باید یک تجربه یکپارچه و هماهنگ را ارائه دهند. از بستهبندی و تبلیغات گرفته تا خدمات مشتری، همه باید همسو با معماری برند باشند.
ارزیابی و بهبود مداوم: معماری برند باید به طور منظم ارزیابی و در صورت نیاز بهروزرسانی شود. تغییرات در بازار و نیازهای مشتریان ممکن است نیاز به بازنگری در ساختار برند داشته باشد.
معماری برند یک استراتژی حیاتی برای برندها است که به آنها کمک میکند با توجه به بازار و اهداف خود، برندهایشان را به نحو موثری سازماندهی کنند. FedEx با استفاده از مدل Branded House توانسته تصویر قوی و یکپارچهای از خود در ذهن مشتریان ایجاد کند، در حالی که P&G با بهرهگیری از مدل House of Brands موفق شده برندهای متنوعی را به طور مستقل مدیریت کند. از طرفی دیگر Google با استفاده از معماری ترکیبی، هم از قدرت برند اصلی خود بهرهمند شده و هم فرصتهای رشد را برای برندهای زیرمجموعه فراهم کرده است و Yamaha با استفاده از مدل Monolithic Brand در صنایع مختلف با یک نام واحد توانسته کیفیت و اعتبار خود را حفظ کند. بنابراین با ایجاد یک معماری واضح و منسجم، برندها میتوانند ارتباط مؤثری با مخاطبان خود برقرار کنند، معماری واضح و منسجم، برندها میتوانند ارتباط مؤثری با مخاطبان خود برقرار کنند، به رشد و توسعه پایدار دست یابند و در دنیای رقابتی امروز جایگاه خود را تثبیت کنند. همچنین باید افزود که معماری برند نه تنها برای شرکتهای بزرگ، بلکه برای کسبوکارهای کوچک نیز ضروری است. این مفهوم به سازمانها کمک میکند تا محصولات و خدمات خود را به بهترین شکل به مخاطبان معرفی کنند و از رشد و توسعه پایدار برند خود اطمینان حاصل کنند.
https://fabrikbrands.com/branding-matters/branding/brand-architecture/
https://elementthree.com/blog/why-brand-architecture-matters-and-what-you-can-do-about-it/
https://www.thebrandingjournal.com/2022/01/brand-architecture/
https://mojtabakheradyar.com/branding/brand-architecture-and-models/
https://yagoubrohe.ir/what-is-brand-architecture/
https://www.nerdoma.com/blog/what-is-brand-identity/
https://saeedroyande.com/what-is-brand-architecture/